دررهگذرآفتاب

ساخت وبلاگ

ادم ندیده عاشق دلبر نمی شود

کشتی بدون آب شناور نمی شود

دلبرزیاد بوده واما در این میان

هردلبری که حضرت مادر نمی شود

مادر آسمانیم روزت مبارک دررهگذرآفتاب...

ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 15:41

حسن تعلیل یعنی بیان یک علت خیالی و زیبا و شاعرانه برای یک رخداد طبیعی که علتی علمی دارد مثل بیت زیر که علت زیر آب نرفتن چوب را به زبان شاعرانه بیان کرده و گفته چون چوب ودرخت به وسیله آب رشد می کند و دست پرورده آن است برای همین آب ان را نمی بلعد و فرو نمی برد واز این کار شرم دارد در حالی که ما می دانیم علت آن از نظر علمی تفاوت چگالی است چون چوب سبک تر است رو آب می ماند اما بیت مورد بحث :چوب را اب فرو نمی نبرد حکمت چیست؟ شرمش ایا به فرو بردن پرورده ی خویشیا شاعر در بیت زیر نیز علت سکوت مرد دانا را مشاهده سوختن و نابود شدن شمع هنگام روشن کردن محفل و مجلس دانسته ذکر این نکته ضروری می نماید که شاعر شعله شمع را زبان شمع می داند و شعله کشیدن را زبان آوری و سخن گوی شمع می داند در حالی که علت علمی سوختن شمع نوع مواد سازنده آن است که در برابر آتش ذوب می شوند . ازآن مرد دانا دهان دوخته است که بیند که شمع از زبان سوخته است نمونه های دیگر حسن تعلیل را با هم می خوانیم و به علت خیالی و دروغین و علت علمی انها می اندیشیم نه همین صبا کند خم قد سرو بوستان را که به پیش قامت تو همه در نماز باشند برسیه بختی ارباب سخن می گرید ناله ای کز دل چاک قلم آید بیرون گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدمنه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری جواب داد که آزادگان تهی دستند غنچه و گل اشک بلبل گر نمی کردند پاکاستین ان چرا خونین شد و دامان اینذکر سه نکته ضروری می نماید ۱- حسن تعلیل عموما با تشخیص و جان بخشی همراه هست ۲- در بیتی که حسن تعلیل وجود دارد عموما حروف بیان علت و شرط نیز وجود دارد حروفی مثل تا ،اگر ،چون ،که ،زی دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 15:41

چهره های بی هدف دستهای بی کلام قلب خوب ناتمام قصه های تلخ کام واژه های بی پیام سر به سر شده تمام  بار دیگرم ببین من شدم هر آنچه بایدم خوب و سر به زیر و رام  تو ولی هنوز ،پر غرور و بی کلام #اکرم مندنی زاده 

دررهگذرآفتاب...
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 16 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 16:08

به نام معلم عشق حرف های ما هنوز ناتمام تا نگاه می کنی وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی پیش از انکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ای دریغ و حس دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 9:19

 

1 دی ماه،

سالروز درگذشت یوسف اعتصامی، ادیب،مترجم و روزنامه نگار معاصر.وی پدر پروین اعتصامی شاعر،و از بنیانگذاران نهصت ترجمه در ایران بود....

یادش گرامی باد

+ نوشته شده در  یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۵ساعت 13:25  توسط اکرم مندنی زاده،همکار سیده پرواربیع زاده  | 
دررهگذرآفتاب...
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : درگذشت,یوسف,اعتصامی, نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 24 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:11

حسین مهرآذین: ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ اول بهمن سالروز درگذشت عارف قزوینی ابوالقاسم عارف قزوینی ( زاده ۱۲۵۹- درگذشته ۱۳۱۳ ) در قزوین متولد شد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خرازی فراگرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌ب دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : عارف,قزوینی, نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 18 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:11

 

 

 

هفته ی کتاب وکتابخوانی گرامی باد.

دررهگذرآفتاب...
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : گرامیداشت هفته ی معلم,هفته ی گرامیداشت اصفهان, نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 23:16

  به فراخور هفتم آذر ماه،سالروز درگذشت حمید مصدق،بخشی از شعر زیبای "آبی خاکستری سیاه"تقدیم به دوستان.   چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو ؟ بی تو مردم ، مردم گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی،روی تو را کاشکی می دیدم   شانه بالازدنت را بی قید و تکان دادن دستت که، مهم نیست زیاد  و تکان دادن سر را که، عجیب !‌ عاقبت مرد ؟ افسوس   کاشکی می دیدم من به خود می گویم: چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد ؟ دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 23:16

  رشدیه   سال‌روز درگذشت میرزا حسن رشدیه، بنیان‌گذار مدارس جدید در ایران گرامی باد.   اگر بخواهیم ده شخصیت تأثیرگذار و سرنوشت‌‌ساز را در تاریخ معاصر ایران نام ببریم، بی‌گمان یکی از آنان میرزا حسن رشدیه است. در سیزدهم تیر 1230خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و در 18یا 21 یا 29 آذرماه ۱۳۲۳ در 93 سالگی در قم درگذشت. در جوانی، به تشویق پدر، از رفتن به نجف منصرف شد و کشورهای عثمانی را برای تحصیل علوم برگزید. دو سال نیز در مدرسۀ فرانسوی‌زبان بیروت تحصیل کرد. در همین کشورها با شیوه‌های نو در سوادآموزی آشنا شد. تعلیم ساختارمند الفبا را در یکی از مدارس ایروان آغاز کرد. ناصرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپا، در ایروان با رشدیه دیدار کرد و از او خواست که به ایران بیاید و نخستین مدرسۀ ایرانی را راه‌اندازی کند؛ اما هنوز از ایروان بیرون نیامده بود که از پیشنهاد خود پشیمان شد. گویا همراهان شاه به او گفته بودند که این مدارس، جوانان را متجدد و یاغی می‌کند. رشدیه ناامید نشد. از ایروان به تبریز آمد و در آنجا با سرمایۀ شخصی و میراث پدری، نخستین مدرسه را در سال 1266 خورشیدی بنیان گذاشت. مکتب‌داران تبریز، این رق دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 23:16

  من از کدام قبیله ام ؟ سرزمین من کجاست ؟ که با اینجا بیگانه می نمایم  این زنجیرها  بر دست و پایم  چیست ؟ به چه جرمیست ؟ آی مردم  قبیله ی من کجاست ؟ آه چقدر مزه این سیب تلخ است !!   اکرم مندنی زاده   قصه هایم  افسانه ای است  در گوش باد  می خزد  در دشت  می نشیند  برکوه  باد اآن را باخود می برد  تا دور  شاید گوشی  منتظر  افسانه ی من است   اکرم مندنی زاده   کوه با خورشید  قایم باشک می بازد  من و دشت  غرق رویا های کودکیمان  باد رهاوردی جز خاطرات گذشته برایمان ندارد در هیجان خاطرات غرق میشویم  چشمان من می بارد و دشت گل می کند       اکرم مندنی زاده   ستاره ها را  در سبد چشمانم  دانه دانه می چینم  تا نثار قلبهای غمگین کنم  درشت ترین ستاره را برای قلب تو سوا می کنم    اکرم مندنی زاده   صبح است  پلک که باز می کنم  مهربانی خورشید باریدن می گیرد پیاله ی نگاهم را پر از مهربانی می کنم  به اولین تشنه که می رسم  می آشامانم اکرم مندنی زاده   عصر دل انگیزی است در باغ  سیبی می چینم  درخت دلتنگ می شود  ومن در تردید چیدن   که سبد آغوش می گشاید  و سیب را می بلعد  من زیر درخت می نشینم  اندوه درخت در من رشد دررهگذرآفتاب...ادامه مطلب
ما را در سایت دررهگذرآفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darrahgozareaftabo بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 23:16